پژوهش تازهای نشان میدهد که تغییر در پوششهای قندیِ پروتئینهای عصبی، فراتر از انتقالدهندههای عصبی، میتواند مسیری مؤثر و جدید برای درک و درمان افسردگی بگشاید؛ ایدهای که از آزمایشهای موشی روی آنزیمی به نام St3gal1 نشأت گرفته و نویدِ هدفگذاریهایی فراتر از داروهای کلاسیک را میدهد.
کشفِ اصلی چیست و چرا مهم است
محققان مؤسسه علوم پایه کره جنوبی دریافتند استرس مزمن الگوهای «O-گلیکوزیلاسیون» — یعنی اتصال رشتههای قندی به اتمهای اکسیژن برخی اسیدهای آمینه پروتئینها — را در قشر پیشپیشانی (ناحیهای مرتبط با تنظیم خلق و رفتار) تغییر میدهد. وقتی آنزیم حیاتی St3gal1 کاهش مییابد، برچسبهای قندی محافظ روی پروتئینهایی مانند نورکسین-۲ از بین میروند، ارتباط سیناپسی مختل میشود و رفتارهایی شبیه افسردگی در موشها پدیدار میگردد. افزایش مصنوعی این آنزیم در موشهای تحت استرس، برخی از این علائم را معکوس کرد؛ دلیلی محکم برای نقش عملکردی گلیکوزیلاسیون در سلامت روان.

چه چیزی این یافته را متفاوت میکند
- جهتگیری جدید درمانی: تاکنون بسیاری از داروهای ضدافسردگی روی انتقالدهندههایی مثل سروتونین تمرکز داشتهاند؛ این مطالعه نشان میدهد میتوان اهداف درمانی را به سطحِ برچسبگذاری مولکولی و ساختار پروتئینی منتقل کرد.
- پتانسیل نشانگرهای تشخیصی: الگوهای گلیکاندرمانی ممکن است به نشانگرهای زیستی جدید برای تشخیص زودهنگام یا رصد پاسخ به درمان منجر شوند.
محاسن و محدودیتها؛ واقعنگری الزامی است
این کشف امیدبخش است اما چند نکته تحلیلی باید مدنظر باشد:
- نتایج فعلی در مدلهای موشی بهدست آمدهاند و مغز انسان پیچیدهتر است؛ بنابراین انتقال به بالین نیازمند مطالعات تکمیلی در مدلهای انسانی و بالینی است.
- یافتهها نشان میدهد جنسیت زیستی ممکن است مسیرهای مولکولی متفاوتی در پاسخ به استرس بهکار گیرد؛ در موشهای ماده تغییر سطح St3gal1 روی نرفتارها مشاهده نشد که تحقیق درباره مکانیسمهای جنسیتی ضروری است.
گامهای بعدی نظری و عملی
- انجام مطالعاتی که الگوهای گلیکوزیلاسیون را در نمونههای انسانی بیماران مبتلا به افسردگی بررسی کنند تا اعتبارپذیریِ نشانگری این مسیر سنجیده شود.
- توسعه داروها یا روشهای مولکولی (مثلاً وکتورهای ژنی یا کوچکت مولکولها) که بتوانند فعالیت یا بیان آنزیمهایی مانند St3gal1 را تنظیم کنند، همراه با ارزیابی ایمنی و اثربخشی در مدلهای پیشبالینی.
این پژوهش پنجرهای تازه به سازوکارهای مولکولیِ تأثیرگذار بر خلقوخو باز کرده است؛ اگر مسیر ترجمهیافته و ایمن برای انسان اثبات شود، میتواند افقهای نوینی در درمان افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه و شاید برخی اختلالات نوروسایکوتیک فراهم کند. اما تا آن زمان، واقعنگری علمی و پیگیری نظاممند مطالعات بالینی ضروری است تا این امیدِ مولکولی به درمانی کاربردی تبدیل شود.

آرزو سمیعی، یکی از روزنامهنگاران پرشور و متعهد مجله خبری است که با نگاهی دقیق و تیزبین، به پوشش مسائل اجتماعی و فرهنگی میپردازد. او با تخصص در حوزههایی مانند حقوق زنان، محیط زیست و آموزش، همواره در تلاش برای آگاهیبخشی و ایجاد تغییرات مثبت در جامعه است.