در یک رویداد تکاندهنده، یک داماد با طراحی دسیسهای پیچیده، همسر جوان خود را مورد سرقت قرار داد. این ماجرا زمانی فاش شد که عروس متوجه سرقت کارتهای بانکی و پولهای شاباش عروسی خود شد.
ماجرا از این قرار بود که عروس جوان پس از متوجه شدن سرقتهای مکرر، به پلیس شکایت کرد. با بررسیهای پلیس مشخص شد که پولها از طریق یک صرافی خرج شده است. با بررسی تصاویر دوربین مداربسته صرافی، عروس با بهت متوجه شد که سارق کسی نیست جز خواهر شوهرش.
با دستگیری خواهر شوهر، راز این سرقت فاش شد و مشخص شد که داماد به دلیل ورشکستگی و بدهیهای سنگین، دستور این سرقتها را داده است. داماد با طراحی این نقشه شوم، قصد داشت تا با سرقت از همسرش، بخشی از بدهیهای خود را تسویه کند.
این اتفاق نشان میدهد که طمع و حرص میتواند انسان را به چه اعمال زشتی وادار کند. دامادی که روزی قسم عشق خورده بود، حالا به بزرگترین دشمن همسر خود تبدیل شده بود. این ماجرا زنگ خطری برای همه است که در انتخاب همسر خود دقت کنند و به ظاهر افراد اعتماد نکنند.
این پرونده همچنین نشان میدهد که جرایم اقتصادی میتواند چه عواقب ناگواری برای افراد و خانوادهها داشته باشد. ورشکستگی و بدهیهای سنگین، میتواند افراد را به سمت ارتکاب جرایم سوق دهد و زندگی آنها را به نابودی بکشد.
در نهایت، این ماجرا به پایان تلخی برای این زوج جوان ختم شد. اعتماد بین آنها از بین رفته است و زندگی مشترکشان با یک لکه سیاه همراه شده است. این حادثه تلخ، میتواند برای بسیاری از افراد درس عبرتی باشد.